English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3986 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
high school U دبیرستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
junior high school U دبیرستان مقدماتی
senior high school U مدرسه متوسطه
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Other Matches
school U رام کردن وعادت دادن
school U تادیب یا تربیت کردن
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U مکتب
school U جماعت
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school U درس خواندن
to go to school U باموزشگاه رفتن
go to school U خواننده میله نوری
the school is out U مدرسه تعطیل است
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school U پایهدبسبان
school U تربیت اسب
school U مرکز اموزش نظامی
school U گروه پرندگان
school U دسته ماهی
school U گروه
school U جماعت همفکر
school U دسته
school U مکتب علمی یافلسفی
school U اموزشگاه
school U دبیرستان
school U تحصیل در مدرسه
school U تدریس درمدرسه
school U مکتب دبستان
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U مکتب نحله
school U تربیب کردن
school U مدرسه
school U دانشکده
school truancy U مدرسه گریزی
school teacher U اموزگار
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
secondery school U دبیرستان
secondery school U مدرسه متوسطه
driving school U آموزشگاهرانندگی
school report U گزارش اموزشگاه
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
special school U اموزشگاه استثنایی
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
school zone U قلمرومدرسه
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school year U سال تحصیلی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
school friend U دوستمدرسهای
secondary school U دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
middle school U دبیرستان
comprehensive school U اموزشگاه جامع
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. U آخرین روز مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
elementary school U دبستان
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school phobia U مدرسه هراسی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school U کودکستان
infant school U کودکستان
primary school U دبستان
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
hedge school U اموزشگاه پست
theological school U مدرسه علوم دینی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
foundation school U اموزشگاه موقوف
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school U شیرخوارگاه
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
to leave school U ترک تحصیل کردن
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
day school U مدرسهی روزانه
zurich school U مکتب زوریخ
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
vocational school U اموزشگاه حرفهای
vienna school U مکتب وین
training school U کاراموزگاه
training school U اموزشگاه حرفهای
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
pre-school U مهدکودک
banking school U مکتب بانکداری
austrian school U مکتب اتریشی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
private school U اموزشگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
trade school U مدرسه حرفهای
school age U سن آغاز تحصیل
school age U سن مدرسه
night school U اموزشگاه شبانه
school age U سالهای تحصیل
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
summer school U مدرسه تابستانی
summer school U کلاس تابستانی
austrian school U یزر و بوهم باورک
association school U مکتب تداعی
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
technical school U مدرسه فنی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
pre-school U پیش دبستانی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
technical school U اموزشگاه فنی
monetary school U مکتب پولی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
normal school U دانش سرا
normal school U دارالمعلمین
one of the sunni school U Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
orthodox school U مکتب کلاسیک
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
school shooting U تیراندازی در مدرسه
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law U دانشکده حقوق
leipzig school U مکتب لایپزیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
manchester school U مکتب منچستر
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
maternal school U کودکستان
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mathematical school U مکتب ریاضی
raphael school U مکتب رفائیل
roman school U مکتب رفائیل
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
school divine U طلبه
school divine U اموزگارالهیات
school figures U حرکات اسب
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate U هم شاگردی
school drop out U ترک تحصیل کرده
school drop out U افت تحصیلی
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school mate U هم مدرسه
school fellow U هم مدرسه
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
school fellow U هم شاگردی
reform school U دارالتادیب نوجوانان
nancy school U مکتب نانسی
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school U مکتب سالپتریر
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school center U مرکز اموزش
school counselor U مشاور مدرسه
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
marginal utility school U قرار داد
school age children U کودکان واجب التعلیم
go to the school of hard knocks <idiom> U در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks <idiom> U نخوانده ملا شدن
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
school of hard knocks <idiom> U تجربه عادی از زندگی
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
parnassian school of poets U شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
you were then that high U ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
on high U به اسمان
high value U قیمتی
on high U در بالا
very high U ارتفاع خیلی بالا
on high U در اسمان
high value U گران قیمت
high-up U فردیباقدرتونفوذفراوان
high (1 9 to 36) U بلند
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
high U ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high U بزرگ
high U بالا
high U اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high U عظیم
high U واچرخه
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
high U فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
Recent search history Forum search
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1her teaching won't pay enough to send me to law school.
2high dimentional task solution space
2high dimentional task solution space
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
1من دیروز به مدرسه دیر رفتم
1summer camp
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com